پارکینسون، از لرزش دست تا از دستدادن کنترل بدن
پارکینسون بیماری جدیدی نیست و کشف این بیماری قدمتی طولانی دارد و شواهد حاکی از آن است که اولین بار دانشمندی انگلیسی به نام دکتر جیمز پارکینسون، این بیماری عصبی را کشف کرد که ابتدا نام فلج لرزان را بر آن نهاد و امروز دانش پزشکی، نامی بهتر از همان بیماری پارکینسون برایش پیدا نکرده از همین رو پارکینسون همان فلج لرزانی است که سال 1817 میلادی برای اولین بار کشف و توصیف شد.
بیماریای که بافت مغز را تخریب می کند
پارکینسون را بعد از آلزایمر، شایعترین بیماری تخریبکننده بافت مغز میدانند که سیری کاملا مزمن و البته پیشرونده دارد و متاسفانه اغلب موارد زمانی سراغ بیماران میآید که سنی از آنها گذشته و از هر 100 نفری که بالای 60 سال دارند یک نفر پارکینسون را تجربه میکند و اگر بگوییم که پارکینسون بیماری افراد سالمند است کم بیراه نگفتهایم، اگرچه در 5 تا 10 درصد کل بیماران پارکینسونی افراد جوانتر هم به چشم میخورند، اما باز هم میتوانید با شهامت بر این باور باشید که این بیماری در سنین بالا خود را نشان میدهد و تا زمان پیریتان خیلی هراسی در دل نداشته باشید. این که روند بیماری پارکینسون از کجا آغاز میشود برای پزشکان اهمیت ویژهای دارد، چراکه تشخیص زودرس این بیماری یعنی کنترل بهتر و درمان مناسبتر، از این رو بد نیست با علائم پارکینسون بیشتر آشنا شوید.
همه پارکینسون را با لرزش اندامها میشناسند که از نظر پزشکی به آن ترمور (tremor) میگویند، اما معمولا این علامت در مراحل بعدی بیماری دیده میشود، از این رو اولین علائم در پارکینسون مرموز هستند و بیمار در مراحل ابتدایی از کندی مختصر در حرکات عمومی بدن همچون راه رفتن و اصلاح و دوش گرفتن شکایت دارد.
در مرحله بعدی لرزش وارد دستها میشود و از انگشتان شروع و به سایر اندامها سرایت کند. لرزش یا همان ترمور اندامها شکل خاصی دارند و معمولا به این شکل است که شست دست مدام در حال تماس و سایش با انگشت اشاره است و این حالت به مرور بیمار را کلافه میکند.
علامت دیگر پارکینسون سفتی ماهیچههاست که اغلب در عضلات گردن و پاها دیده میشود و در مدت کوتاهی نیز درد به آن اضافه میشود و بیمار را در بیشتر ساعات روز مستاصل میکند.
برادی کینزی یا حرکات آهسته به مرور در بیمار پیشرفت میکند و به جایی میرسد که اطرافیان بیمار خیلی از آن شکایت خواهند کرد، چراکه تمامی فعالیتهای بیمار آنچنان کند میشود که در انجام بعضی از آنها به کمک نیاز پیدا میکند. در مدتی کوتاه اگر درمان هرچه زودتر آغاز نشود دیگر انجام فعالیتهایی همچون رانندگی، فعالیتهای حرفهای کاری و حتی کارهای شخصی آنها مختل میشود.
در مراحل پیشرفته بیماری حرکاتی همچون پلک زدن، لبخند زدن و حرکات لب تماما مختل میشود و واقعا چهره بیمار به گونهای تغییر پیدا میکند که به نظر اطرافیان عجیب میشود به این گونه که صورت بیمار ماسکه میشود و ظاهری خشک و بیروح پیدا میکند و شاید این موضوع از سوی خود بیمار هم قابل تشخیص نباشد و گمان نمیکنند اتفاقی افتاده باشد، اما اطرافیان جور دیگری تفسیر خواهند کرد.
بیماران پارکینسونی به گونهای خاص صحبت میکنند. به مرور قدرت و فشار لازم در صحبت کردن را از دست میدهند و کار به جایی میرسد که بیمار برای گفتن یک جمله کوتاه باید کلی انرژی و زمان صرف کند.
مراحل پیشرفته بیماری بسیار آزاردهنده است. علاوه بر شدت این علائم، در بلع هم مشکل پیدا میکند و به مرور دیگر قادر به غذا خوردن نیست و ضعف شدیدی بر وی حاکم میشود.
پارکینسون را بعد از آلزایمر شایعترین بیماری تخریبکننده بافت مغز میدانند که سیری کاملا مزمن و البته پیشرونده دارد
در مراحل پایانی، بیماری دمانس یا اختلال در قوه شناخت و ادراک در فرد مبتلا پدیدار میشود و کنترل و درمان آنها دیگر برای پزشک کار بسیار مشکلی خواهد شد و در این شرایط اقدامات درمانی مشکلات بیمار را خیلی رفع نخواهد کرد.
پارکینسون را یکی از بیماریهای تخریبکننده بافت مغز میدانند و ماهیت مزمن این بیماری خود معضل دیگری است که به مرور بیمار را ناتوان میکند. به هر حال پزشکان سالهاست که نظریههای مختلفی را از علل پیدایش این بیماری مطرح کردهاند. اگر مغز میانی را قسمتی از بافت مغز بدانیم، سلولهایی در این بخش هستند که به آنها substantia nigra میگویند. در پارکینسون این دسته از سلولها فعالیت ترشحی خود را از دست میدهند و حال باید ببینیم که این فعالیت ترشحی در مغز چه اثراتی را در پی دارد؟
این سلولها مادهای را ترشح میکنند که به آن دوپامین میگویند. وظیفه این سلولها رساندن پیامهای مغزی به سایر قسمتهای زیرین مغز است که این پیامها عموما پیامهای سیستم حرکتی و عضلات ارادی بدن هستند. در بیماری پارکینسون سلولهای substantia nigra به مرور از بین میروند و طبیعتا دیگر دوپامینی ترشح نمیشود که پیامهای عصبی را منتقل کند. یکی از چالشهای مهم پیش روی متخصصان مغز و اعصاب این است که علائم بیماری پارکینسون معمولا زمانی پدیدار میشود که تقریبا 70 تا 80 درصد سلولهای مترشحه دوپامین از بین بروند، از همین رو در زمان تشخیص، بافت مغز به میزان زیادی تحلیل رفته است و طبیعتا این موضوع درمان را مشکل میکند.
همانطور که گفتیم عمده تخریب بافت مغز در مراکزی اتفاق میافتد که مسوولیت کنترل حرکتی عضلات ارادی بدن را به عهده دارند، بنابراین علائم پارکینسون عموما در حوزه عضلات ارادی است.
عواملی که شانس بروز پارکینسون را بالا میبرند
همیشه این دغدغه در بیماران پارکینسونی وجود دارد که چرا ما باید به این بیماری مبتلا شویم؟ پزشکان پاسخ این سوال را بیشتر در عللی میدانند که زمینه بروز پارکینسون را بیشتر فراهم میکند.
سن: بالا رفتن سن خود اولین و موثرترین عامل پیدایش پارکینسون به نظر میرسد به این شکل که در افراد بالای 60 سال، احتمال بروز پارکینسون 3 تا 5 درصد بیشتر از سایر افراد است.
ژنتیک: خیلی از محققان با موضوع ارث و ژنتیک و تاثیرش در پیدایش پارکینسون مشکل دارند و آن را بیتاثیر در این زمینه میدانند، اما هنوز هم بحث ژنتیک در این خصوص داغ است، به طوری که دیده شده افرادی که یک خویشاوند درجه یک آنها به پارکینسون مبتلا بوده، احتمال بروز این بیماری در آنها 2 تا 3 برابر بیشتر میشود. منظور از خویشاوندان درجه یک همان پدر، مادر، برادر و خواهر است.
ضربات مزمن به سر: داستان عجیب محمدعلی کلی تا مدتها این باور را در میان پزشکان پدید آورده بود که دلیل ابتلای وی به پارکینسون ضربات پیاپی به سر و صورت وی بوده که در مدت سالها ورزش رخ داده است، اما تحقیقات روشن کرد که این موضوع تنها یک باور غلط بوده است و علت ابتلای این ورزشکار دوستداشتنی به پارکینسون را باید در جای دیگری جست.
تماس با سموم و آفتکشها: آفتکشها ازجمله ترکیباتی هستند که تقریبا اثراتشان در مورد پارکینسون به اثبات رسیده است؛ البته هماکنون نسلهای جدیدتر آفتکشها کمتر اینگونهاند و عموما فرمولاسیون آنها طوری تهیه میشوند که برای بدن مضر نباشند، اما باز هم به جد به کشاورزان توصیه میشود که از هر گونه تماس با این نوع سموم اجتناب کنند.
اثر داروها: از داروها هم نباید چشم پوشی کرد به این شکل که در برخی تحقیقات پزشکی دیده شده که برخی داروها میتوانند روند پیدایش پارکینسون را روشن کنند. در این بین نامهای شایعی از داروها به چشم میخورد. داروهایی همچون سدیم والپروات برای بیماران تشنجی، متوکلوپرامید یا همین پلازیل خودمان، هالوپریدول دارویی که در درمان بیماران شیزوفرنی کاربرد دارد و کلروپرومازین به عنوان نوعی داروی روانپزشکی.
تاثیر جنسیت: مردان بیشتر از زنان در معرض ابتلا به پارکینسون هستند.
سیستم هورمونی: سیستم هورمونی در خانمها میتواند در بروز پارکیسنون موثر باشد به این ترتیب که کاهش میزان استروژن در بدن شانس بروز بیماری را بالا میبرد، از همین روست که در خانمهای یائسه یا خانمهایی که رحم آنها به هر دلیل برداشته شده، پارکینسون بیشتر دیده میشود.
دشواری های تشخیص بیماری
همه از تشخیص زودرس بیماری میگویند، اما کدام تشخیص زودرس؟ وقتی بیماری خود را در مراحلی نشان میدهد که 70 تا 80 درصد آن طی شده به این معناست که تشخیص زودرس مفهومی ندارد، اما این روزها متخصصان از غربالگری افراد مسن میگویند به این شکل که حداقل بعد از 60 سالگی سالانه یک بار توسط یک متخصص مغز و اعصاب یا یک نورولوژیست معاینه شوند، اما از حق نباید گذشت که تا به حال هیچ گونه اقدام پاراکلینیکی همچون آزمایش خون یا تصویربرداری از مغز ابداع نشده که بتواند قویا پارکینسون را پیشبینی کند از این رو پزشکان تشخیص پارکینسون را تنها براساس شرححال پزشکی و معاینات بالینی پیشبینی میکنند.
بهترین کاری که بیمار میتواند برای تشخیص هرچه زودتر بیماری خود انجام دهد این است که علائم خود را یادداشت کند. نکته مهم این است که حتی علائمی که ممکن است در ظاهر بیارتباط با پارکینسون هستند هم باید مورد توجه قرار گیرند. در کنار این علائم به اطلاعات شخصی مهم ازجمله هرگونه استرس یا تغییراتی که اخیرا در زندگی بیمار رخ داده هم میبایست توجه شود. در قدم بعدی باید فهرستی از کلیه داروهای مصرفی حتی ویتامینها و مکملها تهیه شود.
قبل از مراجعه به پزشک بهتر است سوالاتی که در ذهن بیمار درباره هر آنچه به مشکلات و درمانهای مرتبط با پارکینسون مربوط است یادداشت شوند. آماده کردن فهرستی از سوالات به بیمار کمک میکند از زمان حضور در مطب پزشک بهترین استفاده را ببرد. در زمان مراجعه به پزشک هم بهتر است یکی از اعضای خانواده یا یکی از دوستان بیمار او را همراهی کند چراکه گاهی اوقات به خاطر سپردن همه اطلاعاتی که پزشک در اختیار بیمار میگذارد دشوار است.
درمانهای نوین برای مبتلایان به پارکینسون
باز هم همه داستان بیماری ما به اینجا ختم میشود که این عزیزان چگونه باید درمان شوند؟
همان طور که گفتیم، مکانیسم پیدایش پارکینسون به عدم تولید دوپامین در مغز برمیگردد از همین رو در سال 1960 با پیدایش دارویی به نام لوودوپا پزشکان توانستند به شکل مصنوعی غلظت دوپامین را در سلولهای مغزی بالا ببرند و از آن سال تاکنون این دارو به عنوان پای ثابت درمان پارکینسون به شمار میرود و همه نورولوژیستها اولین دارویی را که در نسخه بیمارشان مینویسند همین لوودوپا است.
دسته دوم، داروهایی هستند که به دلیل شباهتشان با دوپامین، اثرات آن را در مغز تقلید میکنند و میتوانند به دلیل شباهتشان اعمال اثر کنند. این داروها که از منظر پزشکی به آنها آگونیست دوپامین میگویند در مرحله بعدی جزو پرطرفدارترین داروها در درمان بیماران پارکینسونی به شمار میروند. در این میان بروموکریپتین و پرگولید از قدیمیترینها به شمار میروند که البته این روزها کمتر سراغشان میروند.
پارکینسون را بعد از آلزایمر شایعترین بیماری تخریبکننده بافت مغز میدانند که سیری کاملا مزمن و البته پیشرونده دارد
مرحله بعدی درمان پارکیسنون کنترل عوارض این بیماری است. در بخش علائم بیماری گفتیم کندی حرکات، ترمور، خشکی دهان و... ازجمله مشکلات پارکینسون است که طبیعتا این خواسته منطقی بیمار از پزشکش است که از او بخواهد این علائم ناتوانکننده تقلیل یابد. در این بین داروهای آنتیکولینرژیکها که شامل تری هگزیفینیدیل و بنزوتروپین است از پرطرفدارترین آنها به شمار میآید.
مصرف برخی مکملهای دارویی که عمدتا از جنس جینکوبیلوبا هستند، توانسته به این بیماران کمک زیادی کند. جینکوبیلوبا نام گیاهی است که عصاره آن میتواند در حفظ توانایی مغز به بیمار کمک کند؛ البته این عصاره تنها به بیماران آلزایمری هم یاری رسانده، اما به هرحال توصیه میشود کپسولهای جینکوبیلوبا هر روز یک تا 2 بار و به مدت 6 ماه تا یک سال مصرف شود تا کمکم تاثیرش را بگذارد.
آمانتادین هم نوعی داروی ضدویروسی است که اثرات درمانی در بیماران پارکینسونی دارد، از این رو اگر نام این دارو را نیز در نسخهتان دیدید خیلی تعجب نکنید.
روش درمانی استفاده از کاشت الکترود در هستههای عمقی مغز (DBS ) ازجمله روشهای موفقیتآمیز برای درمان بیماری پارکینسون و اختلالات حرکتی شدید، است. در این روش که در بیماران مبتلا به پارکینسون غیرقابل درمان با دارو صورت میگیرد در هستههای عمقی مغز در ناحیه «ساب تالاموس» (زیر تالاموس)، الکترودهای خاصی کار گذاشته میشود.این الکترودها به یک ژنراتور کوچک که زیر پوست سینه فرد قرار میگیرد، متصل است و از طریق ژنراتور، پالسهایی به مغز فرد میفرستد و اختلالات حرکتی و گفتاری فرد را کنترل میکند، تا جایی که میتواند به عنوان یک فرد عادی در جامعه ظاهر شود.
زندگی با هر نوع بیماری مزمنی میتواند بسیار طاقتفرسا و مشکل باشد و طبیعی است که بیمار در مواجهه با مشکلات حاصل از بیماری احساس خشم، افسردگی و بعضی اوقات دلسردی کند. در این میان بیماری پارکینسون هم مشکلات خاصی را با خود به ارمغان میآورد که حتی ممکن است در مقایسه با سایر بیماریها سختتر باشند چراکه پارکینسون با ایجاد تغییرات شیمیایی در مغز میتواند احساس اضطراب و افسردگی را در بیمار تشدید کند. این عوارض بخصوص در مراحل پیشرفته بیماری یعنی وقتی که فعالیتهای روزمره بیشتر طول میکشد و حتی خوردن و صحبت کردن مشکل میشود میتواند موجب یاس و ناامیدی شدید شوند.
بیماران آلزایمری حداقل هر 2 ماه یک بار باید توسط پزشکشان ویزیت شوند و تمامی روند دارودرمانی در آنها باید با دقت کنترل شود و هیچ درمانی نباید از دید پزشک دور باشد.
فیزیوتراپی در این بیماران جزء دیگری از درمان محسوب میشود که از اهمیت ویژهای برخوردار است. این بیمارن هر هفته باید از نظر تقویت عضلات ارادی تحت فیزیوتراپی قرار بگیرند. عضلات طبیعتا در شرف تحلیل پیشرونده هستند و اگر این موضوع نادیده گرفته شود در مدت کوتاهی بیمار زمینگیر میشود، از این رو بیمار را باید از هر لحاظ حمایت کرد.
خود بیمار نباید ناامید شود و انجام فعالیتهایی که میتواند روحیهاش را از هر نظر بهبود بخشد، میتواند برایش کمککننده باشد. حفظ دوستیهای قدیمی و برقراری روابط اجتماعی قوی با دیگران، فعالیتهای ورزشی بویژه از نوع گروهی، کنترل عصبیتها و پرهیز از هر نوع استرس و اضطراب همه و همه میتواند در کنترل بیماری تاثیر داشته باشد.
در این میان اگرچه ورزش برای سلامت عمومی بدن بسیار مهم است، اما برای حفظ عملکرد در بیماری پارکینسون نقش حیاتی دارد.به همین دلیل ورزش درمانی برای این بیماران توصیه میشود چراکه میتواند به بهبود تحرک، دامنه حرکت و عضلات آنها کمک کند. گرچه برخی ورزشهای خاص نمیتواند از پیشرفت بیماری جلوگیری کند،
اما حفظ قوا و چابکی عضلات میتواند به مقابله با گرایشات پیشرونده این بیماری کمک کرده و احساس اعتماد به نفس و توانایی بیشتری به بیمار بدهد.
یبوست ازجمله عوارض ناتوانکننده در بیماران پارکینسونی است که هم به دلیل ماهیت خود بیماری است و هم به دلیل داروهایی است که بیمار مصرف میکند. مصرف یک رژیم غذایی پرفیبر شامل سالاد و سبزیجات در هر وعده غذایی و در موارد شدید استفاده از ملینها ازجمله اقدامات درمانی به شمار میروند.
در مراحل پیشرفته بیماری از انجام فعالیتهایی که نیازمند دقت بالایی هستند، پرهیز کنید. کندی حرکات خود دلیل محکمی برای اینگونه پرهیزهاست که در فعالیتهایی همچون رانندگی میتواند برای بیمار تا حدود زیادی خطرناک باشد.
- ۸۹/۰۶/۲۶
- ۵۲ نمایش