درمان ضایعات نخاعی با استفاده از داروی ضدسرطان
تبعات ضایعات نخاعی چه تاثیراتی بر زندگی فرد معلول میگذارند؟
یکی از شایعترین تبعات ضایعات نخاعی فلج شدن پاهاست. البته این پیامد در زمره پیامدهای طولانیمدت شکلگیری ضایعات نخاعی قرار میگیرد و این زمانی است که فیبرهای عصبی بنا به دلایل مختلف دچار صدمه شده و حتی از شبکه اصلی نخاعی جدا میشوند. به عنوان مثال میتوان به جدا شدن فیبرهای عصبی انگشتان پا از شبکه اصلی نخاع اشاره کرد که در نهایت موجب از کار افتادن انگشتان میشود. در چنین حالتی سلولهای عصبی آسیبدیده در سیستم عصبی مرکزی (CNS) فرد دیگر رشد نخواهند کرد.
دانشمندان زیادی در سالهای گذشته به بررسی این موضوع پرداختهاند که چه عواملی و چگونه موجب عدم رشد مجدد سلولهای عصبی آسیب دیده میشوند. در این سالهای طولانی فاکتورهای متعددی شناسایی شدهاند که هر یک به نوبه خود در این زمینه تاثیرگذار بودهاند. یکی از مهمترین فاکتورها به درون سلول عصبی مربوط میشود. ریزلولههای پروتئینی درون سلولهای عصبی وجود دارند که تشکیلدهنده ساختاری موسوم به cytoskeleton میشوند. زمانی که ضایعه نخاعی روی میدهد این لولهها دچار تنشهای زیادی میشوند. در این شرایط تداوم رشد سلول عصبی متوقف میشود.
آیا میتوان گفت کاری که شما انجام میدهید فراهم آوردن شرایطی مناسب برای سلول عصبی آسیبدیده است تا بدون توجه به فاکتورهای یاد شده به رشد دوباره خود ادامه دهد؟
تقریبا همین گونه است. ما از ماهها پیش تحقیقات جدی را در این زمینه آغاز کردهایم. در این میان تلاش کردهایم تا مکانیسم نهفته در سلولهای عصبی سیستم عصبی مرکزی (CNS) را که مسوول توقف رشد دوباره آنها میشود کشف کنیم. در حقیقت مبنای اصلی کار ما تلاش بر این بوده است تا سلولهای عصبی را تحریک کنیم تا فاکتورهای بازدارنده رشد را نادیده گرفته و به رشد خود همچون گذشته ادامه دهند. برای این کار پیش از هر کاری باید نقش ریز لولههای پروتئینی درون سلولهای عصبی را مورد بررسی قرار میدادیم. ما متوجه شدهایم که این لولههای پروتئینی نقش همزمانی در رشد سلولهای عصبی، پایدارسازی آنها و همچنین فعالسازی آنها دارند. نکته مهم این است که این ترتیبسازی در سلولهای عصبی آسیبدیده در سیستم عصبی مرکزی (CNS) از بین میرود یا به نوعی گم میشود. بنابراین اکنون این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان کاری کرد تا بار دیگر این سلولها به شرایط عادی قبل بازگردند. در اینجا بود که به سراغ استفاده از نوعی داروی ضد سرطان به نام Taxol رفتیم.
یعنی فکر میکنید میتوان چنین مشکلات بزرگی که ناشی از ضایعات نخاعی میشوند را میتوان با استفاده از این دارو تا حد زیادی برطرف کرد؟
ما چنین فکر میکنیم و نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که آزمایشات اولیه ما اینچنین میگویند. Taxol نام یک داروی شناخته شده برای درمان سرطان است که اکنون توانستهایم از آن برای کمک به بازسازی مناسب در سلولهای عصبی آسیبدیده سیستم عصبی مرکزی (CNS) استفاده کنیم. کمکی که این دارو به بازسازی دوباره و سریع سلولهای آسیبدیده میکنند به 2 روش انجام میشود: ابتدا این دارو ریزلولههای پروتئینی دچار تنش شده را پایدار ساخته در نتیجه آنها میتوانند ترتیب خود را حفظ کنند و در نتیجه سلولهای عصبی آسیبدیده میتوانند به سطح قابل توجهی از توانایی برای رشد مجدد دست یابند. در ادامه این دارو مانع از تولید ماده بازدارندهای میشود که در بافت آسیب دیده و پس از شکلگیری ضایعه نخاعی تولید میشود. در نتیجه توسعه بافت آسیبدیده در مجاورت داروی Taxol کاهش مییابد. این فرآیند کلی است که در درمان بیماران دچار ضایعات نخاعی با استفاده از این داروی شناخته شده به آن دست یافتهایم و فکر میکنیم در آینده میتوان حسب ویژهای روی آن باز کرد. با این حال تاکید میکنم که این یک دستاورد اولیه است و هنوز در ابتدای یک راه طولانی قرار داریم.
نتایج اولیه آزمایشهایی که روی نمونههای آزمایشگاهی انجام دادهاید، به چه گونهای بوده است؟
ما در مرحله نخست این تکنیک را بر روی موشهای صحرایی مورد آزمایش قرار دادیم. پس از گذشت چند هفته متوجه شدیم رشد سلولهای عصبی در موشهایی که دچار ضایعات نخاعی بودهاند تا حد چشمگیری بهبود یافته است. البته باید گفت که نتایجی که تاکنون به دست آوردهایم مربوط به استفاده از این دارو بلافاصله پس از ایجاد ضایعه نخاعی در موشها بوده است و هنوز استفاده تاخیری از آن مورد بررسی قرار نگرفته است. ما اکنون در نظر داریم تا این دارو را روی نمونههایی مورد بررسی قرار دهیم که ماهها از ایجاد ضایعه نخاعی در آنها گذشته است. اگر این آزمایشات نیز همانند آزمایشاتی که تاکنون انجام دادهایم مثمرثمر باشند میتوانیم بگوییم تحول بیسابقهای در کمک به بیماران دچار ضایعات نخاعی ایجاد شده است، تحولی که میتواند تا راه رفتن دوباره آنها ادامه داشته باشد. نکته مهمی که در استفاده از این داروی ضدسرطان مطرح است این است که میتوان آن را مستقیما در ناحیه مورد نظر به کار برد و گذشته از آن میزانی که این دارو در این تکنیک مورد استفاده قرار میگیرد کمتر از میزانی است که در تکنیکهای مرتبط با درمان سرطان به کار گرفته میشود.
دکتر فرانک براک در یک نگاه
این محقق از سالها پیش تحقیقات گستردهای در زمینه زیست شیمی و بررسی ساختار آناتومی بدن انسان در دانشگاههای مختلفی نظیر دانشگاه برلین و دانشگاه کالج لندن داشته است. وی در سال 1999 موفق به اخذ مدرک دکتری از دانشگاه هایدلبرگ آلمان و در ادامه برای گذراندن دوره پسا دکتری راهی دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو شد و در آنجا در آزمایشگاه پروفسور مارک مسیر فعالیت خود را آغاز کرد.
دکتر فرانک از سال 2003 به این سو مسوول گروه تحقیقات ماکس پلانک در دپارتمان زیست عصبیشناسی این انستیتو بوده است. وی تاکنون نشانها و افتخارات متعددی در زمینه تحقیقات علمی خود به دست آورده است که از جمله آنها میتوان به انتخاب شدن به عنوان یکی از 100 چهره برتر علمی آینده در سال 2007 اشاره کرد. وی همچنین در سال 2011 موفق به کسب جایزه IRP-Schellenberg شد.
- ۸۹/۱۱/۲۱
- ۴۸ نمایش